مصاحبه نشریه حریم امام با سید محمد باقر ابطحی مدیر موسسه رسول مهر

کد گزارش ها: 24

تاریخ: چهارشنبه هفتم فروردين ماه 1398

تربیت دینی کودکان و نوجوانان در مصاحبه با سید محمد باقر ابطحی

حجت الاسلام «سید محمد باقر ابطحی» در جشنوارۀ سراسری شیوه‌های نوین تدریس معارف دین، رتبۀ اول در رشتۀ تدریس اخلاق را از آن خود کرده، و در اولین جشنوارۀ نوآوری‌های تبلیغ دین با عنوان ابزار انتقال مفاهیم، رتبۀ سوم را کسب کرده است. وی در حال حاضر علاوه بر تبلیغ، تحصیل و تدریس، طراحی مسابقات فرهنگی و طراحی ابزار کمک آموزشی معارف اسلامی، ویژۀ مربیان حوزوی در حوزۀ علمیۀ قم، مسئولیت مجموعۀ فرهنگی رسول مهر را به عهده دارد و در حوزه تبلیغ دین برای کودکان و نوجوانان فعالیت می نماید.

پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران به نقل از نشریه «حریم امام» به مناسبت روز جهانی کودک، این مصاحبه را منتشر می‌نماید.

نحوۀ ورود شما به این عرصه چگونه بوده و چه سیری را داشته است؟

علاقۀ کار با کودک و نوجوان به دوران کودکی ام باز می‌گردد که در خانواده‌ای مذهبی به دنیا پا گذاشته بودم. به علت رفت و آمد زیاد خواهرزاده و برادرزاده ها که طبق معمولِ خانواده‌های ایرانی به پدربزرگ خود سر می‌زنند، انگیزۀ مشغولیت و برنامه‌ریزی اوقات تفریح آنها در ذهنم ایجاد شد. در حین بازی با بچه‌ها، آموزش‌های مذهبی، فرهنگی و علمی با روش‌های جذاب و بازی بین ما شکل گرفت، و از آنجایی که به هنر علاقۀ زیادی داشتم، سعی می‌کردم که از این عنصر با ارزش در بازی ها استفاده شود، و این برنامه طوری ادامه یافت که بچه‌های اقوام با شور و شوق فراوان در بازی ها شرکت می‌کردند، به گونه‌ای که هنوز هم از آن ایام با خاطرات خوش یاد می‌کنند.
با پایان دوران دبیرستان و ورود به حوزۀ علمیۀ تهران که در محضر آیت الله مجتهدی تهرانی( رحمة الله علیه) بودم، اولین جرقۀ کار فرهنگی با کودک و نوجوان را به صورت رسمی در مسجد پدر مرحومم که امام جماعت آنجا بود، شروع کردم، که در این امر بهترین همراه و همیار بنده مرحوم محمدرضا علایی بود که با تشویق و احترام او، انگیزۀ کار با کودک و نوجوان در دلم دوچندان شد.
این دغدغه تا آنجایی پیش رفت که اجرای برنامه‌های فرهنگی در پایگاه‌های تابستانی چندین مسجد و دبیرستان محل شکل گرفت. پس از گذشت هشت سال از این فعالیت‌ها وارد حوزۀ علمیۀ قم شده و از همان تابستان اول تا کنون در اردوهای فرهنگی تربیتی که به صورت رسمی در کشور برگزار می‌شود، به عنوان مربی دعوت شدم و به اجرای برنامه‌های مختلف و متنوع در معارف دینی با توجه به دغدغه‌هایم پرداختم.
به خاطر تنوع کاری و استفاده از ابزارآلات تبلیغی در اجرای برنامه، از اردوگاه‌های متعددی از بنده دعوت به عمل می‌آید که از مهم ترین آنها می توان به اردوگاه امام خمینی(س) در لواسان، اردوگاه شهید آوینی در اوشان فشم؛ و برنامه‌های تابستانی ادارات مختلف، از جمله صنایع هوایی ایران و صنایع شهید همت نام برد.

آیا در این امر دورۀ آموزشی خاصی گذرانده‌اید یا به صورت تجربی وارد این میدان شده‌اید؟

تا سال 1378 به صورت تجربی و با مشورت فراوان برادر و استاد بزرگوارم حاج سید محمود ابطحی به این کار مقدس می‌‌پرداختم که البته این نظرخواهی و مشورت کماکان ادامه دارد. تا اینکه در سال 1378 در دورۀ تربیت مربی کودک و نوجوان زیر نظر حجت الاسلام راستگو در دفتر تبلیغات اسلامی شرکت کرده و مورد تشویق ایشان و همکاران این مرکز قرار گرفتم و هم اکنون نیز با این مجموعه به صورت تدریس با عناوینی ازجمله «طراحی مسابقات فرهنگی ویژه مربیان روحانی» همکاری دارم.

برایمان جالب است که بدانیم چرا از حوزه‌های مختلف تبلیغی که در فضای فرهنگی کشور موجود است، به این قشر از مخاطبین پرداخته اید؟
به نظر من یک روحانی باید مبانی فکری خود را از اهل بیت علیهم السلام دریافت کند. با نگاهی به سیرۀ رسول اکرم(ص) و دیگر معصومان(ع) در اهمیت برخورد با کودک و نوجوان و اهتمام و رسیدگی به امور تربیتی آنان، نظیر: برخورد پیامبر(ص) با کودکان خود و دیگر اصحاب، شرکت و همبازی شدن با کودکان، سبقت در سلام کردن به آنها، ابراز محبت، بوسیدن و در آغوش گرفتن کودکان حتی در نماز و جلوگیری از ناراحتی آنها با سرعت بخشیدن به نماز جماعت، که تعجب همگان را ازجمله اصحاب و حتی تاریخ را برانگیخت؛ در می‌یابیم که کار با کودک و نوجوان چقدر اهمیت دارد. ضمناً از تأثیرپذیری کودک در این موقعیت سنّی با توجه به احادیثی که از معصومین(ع) به ما رسیده، همانند: «العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر» نباید غافل شد.
با توجه به اینکه در دین کامل اسلام به این مسئله سفارش فراوان شده، اما متأسفانه غیرمسلمین گوی سبقت را از ما ربوده و با توجه به مبانی خود به مسایل تربیتی کودک و نوجوان خود اهتمام فروان ورزیده که نمونه‌های آن در راه‌اندازی سایت‌های ویژۀ این سنین، کتاب ها، بازی‌ها، انیمیشن‌ها و اسباب بازی های منتشره کاملاً مشهود است.
به نظرم مظلوم ترین قشری که نسبت به آموزش و امور تربیتی آنان به صورت حقیقی پرداخته نمی‌شود، کودکان و نوجوانان هستند. متأسفانه از دید برخی، کار با بچه‌ها از اهمیت چندانی برخوردار نیست و اصطلاحاً کار بی جلوه و بی کلاسی است.
در زمینۀ اهمیت توجه به کودکان، از باب اینکه: «لکم فی رسول الله اسوة حسنة» حکایت معروفی است که پیرزنی به نام «امّ خالد» از دوران خردسالی خود اینگونه یاد می‌کند که روزی با پدرم به محضر آقا رسول الله(ص) شرفیاب شدیم، من لباس زرد رنگی پوشیده بودم، پیامبر تا مرا دید گفت: چه نیکوست! من هم به خاطر صمیمیت و لبخند پیامبر مشغول به بازی با انگشتر پیامبر شدم، که با عکس العمل تند پدرم مواجه شدم! اما پیامبر پدرم را برحذر داشت تا با من این‌گونه برخورد نداشته باشد.
کار با کودک و نوجوان و اهمیت قایل شدن به این مقطع سنی، ثمرات معنوی بالایی در زندگی انسان دارد که بر هر انسان آگاهی دانستنش مخفی نیست.

شما معروف هستید که برنامه های‌تان را با ابزار اجرا می کنید؛ به نظرتان آموزش دینی کودکان و نوجوانان نیاز به ابزار و لوازم خاصی دارد و اصلاً چه ضرورتی دارد؟

با نگاهی به تحقیقات متخصصین در امر آموزش، متوجه می‌شویم که آموزش دیداری بر آموزش شنیداری کاملاً ترجیح دارد. به نظرم انتقاد به برخی از مبلغین که برای کودک و نوجوان از سخنرانی خشک استفاده می‌کنند وارد است؛ زیرا با توجه به جذابیت‌های بصری، ابداع و به کارگیری شیوه های نوین، پرداختن به فقط سخنرانی کسالت‌آور است. اما اگر در کنار سخنرانی از روش‌های نوین و جذاب استفاده شود، کار موفق و زیبایی ارائه می‌شود.
همین نکته باعث شد تا در صدد بر آییم، همانند علوم دیگر که گاهاً از ابزار کمک آموزشی استفاده می‌شود و کاری جذاب و مؤثر است، ما نیز در امر آموزش معارف اسلامی به ابزار کمک آموزشی روی آوریم.
شما اگر کمی در بازار کالاهای فرهنگی قدم بزنید، کمبود ابزار کمک آموزشی معارف اسلامی مشهود است؛ لذا با تجربه‌ای که در کلاس داری در این مدت 20 ساله داشتم، اولین مجموعۀ تولید کنندۀ ابزار کمک آموزشی معارف اسلامی در کشور را با کمک دوستان و همفکران، با نام مجموعۀ فرهنگی رسول مهر را راه اندازی کردیم که تا کنون این مرکز محصولات متعددی را وارد بازار فرهنگی نموده است که الحمدلله مورد استقبال عموم بالاخص مبلغان و مربیان دینی قرار گرفت و چند سال اخیر در سبد تبلیغی مبلغان حوزۀ علمیه قم نیز قرار گرفته است.

آیا معصومین(ع) در سیرۀ تربیتی اخلاقی خود از این‌گونه شیوه ها و ابزار کمک آموزشی استفاده می‌کردند؟
بله، با کمی تأمل در قرآن و روایات به نمونه‌های از به کارگیری ابزار کمک آموزشی توسط خدای متعال و ائمۀ معصومین(ع) بر می‌خوریم. مثلاً تعلیم دفن انسان‌ها توسط کلاغ با هنر نمایش به قابیل، یا آموزش معاد و برانگیخته شدن انسا‌نها به حضرت ابراهیم، یا تعلیم نماز، وضو، حج و برخی از معارف دینی توسط پیامبر(ص) و دیگر معصومین(ع) با شیوه‌هایی نظیر نمایش یا نقاشی و... از این موراد می‌باشد.
حتی می‌خواهم به این نکته تصریح کنم که اولین مبدع به کارگیری ابزار کمک آموزشی خود خدای متعال بوده است. اما اشاره به چند نمونه در این راستا شاید جالب و مفید به نظر برسد؛ مثلاً پیامبر اکرم(ص) روزی با تکه چوبی بر روی خاک چند خط رسم کرد، سپس فرمود، خط مستقیم، راه خداوند و خط های کج، بی راهه‌ها و راه‌های شیطان است و سپس با اشاره به خط مستقیم آیه‌ای را تلاوت نمودند.
یا در روایتی از سلمان نقل شده است که روزی با پیامبر اکرم(ص) زیر درختی نشسته بودم که پیامبر(ص) شاخه‌ای از درخت را که برگ‌های آن خشک شده بود تکان داد و برگ‌ها به زمین ریخت، چون علتش را پرسیدند، حضرت فرمود: مومن چون وضو بگیرد و نمازهای پنج گانه را بخواند، گناهان او همانند برگ های این درخت می‌ریزد.
حتماً این روایت را شنیده‌اید که امام حسن و امام حسین علیهما السلام وقتی متوجه شدند که پیرمردی درست وضو نمی‌گیرد، اشتباه وی را مستقیماً به او تذکر نمی‌دهند و صحنه‌ای ساختگی به وجود آوردند و با استفاده از هنر نمایش به صورت غیر‌مستقیم و محترمانه پیرمرد را متوجه اشتباهش می‌کنند.

با توجه به اینکه این نشریه به نام حریم امام(س) است؛ برای خوانندگان این نشریه جالب است که بدانند حضرت امام(س) نسبت به کودکان و نوجوان چه نگاهی داشته‌اند؟

حضرت امام(س) توجه به انسان را از دوران کودکی توصیه می‌کنند؛ به این صورت که ایشان در کلام‌شان معروف است: بچه‌ها را از ابتدا خوب بار بیاورید که دانشگاه دیر است. صحیفه امام، ج19، ص 190)
در خاطراتی که از ایشان نقل می‌کنند، ارتباط صمیمی با کودکان و تلاش ایشان در جهت بالا بردن آگاهی‌های بچه‌ها در خانواده از راه‌‌های غیر مستقیم و یا سرگرمی‌های سالم، با کمک گرفتن از شعرهای آموزنده و حکایت‌های مناسب بوده است.
معروف است که گاهی ایشان با بچه ها مشاعره می‌کردند و حتی نقل است که یکی از نوه های امام می‌گوید: امام گاهی برای اینکه ما را به دردسر بیندازد، به جای مشاعره از مکالمه استفاده می‌کردند؛ یعنی باید کلماتی انتخاب می‌شد که مثلاً با حرف خاصی پایان یابد و امام کلماتی را انتخاب می‌کرد که با حروف سخت پایان می‌پذیرفت، لذا ما برای شروع کلمۀ بعدی به زحمت می‌افتادیم.
در یکی از خاطرات امام می‌خواندم که روزی فیلمبرداری پیش امام رفته بود و پسر کوچکش را همراهش برده بود که در حال فیلمبرداری متوجه شده بود که فرزندش سر و صدا می‌کند؛ او را دعوا می‌کند، اما امام با وجود اینکه مریض بودند، به آرامی به او فرموده بود که: به بچه‌ها کار نداشته باشید، بچه‌ها آرامش قلب من هستند! امام که به عنوان عالم برجسته و استاد اخلاق محسوب می‌شوند،بچه ها را آرامش قلب خود می‌دانست، ولی متأسفانه ما نسبت به کودکان این‌قدر غافل هستیم.

به خاطر موقعیت تبلیغی با کودک و نوجوان، قطعاً خاطرات زیادی را به همراه دارید؛ تلخ ترین و شیرین ترین خاطره در این مدت را برایمان بیان کنید.

البته در هر برنامه و یا اردویی که برگزار می‌شود، لحظۀ جدایی و وداع با بچه ها برای هر مربی، لحظات سنگین و خاطره‌انگیزی است. به یاد دارم که در یکی از اردوهایی که شرکت کنندگان در آن، دانش آموزان محروم کشور بودند، در طی 3 روز اردو، یکی از آنها که یتیم بود، به حدی با ما مأنوس شده بود که هنگام خداحافظی عبای مرا گرفته و شدیداً گریه می کرد که با سختی او را آرام کرده و دلداری دادم که باز همدیگر را خواهیم دید؛ تا به اینجا قسمت تلخ داستان بود. اما قسمت شیرین داستان به تماس های مکرر او بر می‌گردد که همین کودک با مشورت‌خواهی تصمیم گرفت تا وارد حوزۀ علمیه شود.
خاطره‌ای طنزگونه به یادم آمد که بیانش خالی از لطف نیست. در آغاز کار مربی‌گری که هنوز از تجربیات کافی برخوردار نبودیم، رویۀ ما برای بیدار کردن بچه‌ها در اول صبح استفاده از پارچ آب بود! در روز آخر اردو در حالی که از نمازجماعت باز مانده بودم، مشغول خواندن نماز صبح به صورت فرادا بودم، اما ناگهان در رکعت دوم متوجه شدم حلقۀ بزرگی از بچه‌ها و هر کدام پارچ به دست دور من تشکیل شده است؛ در نماز به فکر تدبیری برای فرار از بچه‌ها افتادم؛ نماز را پایان داده، بدون آنکه صورت از قبله برگردانم، بحول الله گفته و مثلاً به رکعت سوم پرداختم؛ بچه ها که تعجب کرده بودند که چرا من‌ نماز صبح را سه رکعت خواندم، هاج وواج به من نگاه می‌کردند، من هم با استفاده از یک فرصت مناسب، جای خالی‌ی را در میان حلقه پیدا کرده و به سرعت فرار کردم، لذا هیچ کدام از بچه‌ها به گرد پای من هم نرسیدند.
اما می‌خواهم از این خاطره نتیجه‌ای بگیرم و آن اینکه، یک مربی باید نسبت به مسایل عبادی معنوی در کودک و نوجوانی که هنوزدر نقطۀ شروع عبادات است، عطش ایجاد نماید و در این مسایل به زور متوسل نشود، زیرا پرداختن به این امور بسیار لطیف و ظریف است.

به عنوان سوال پایانی، توصیۀ شما به طلاب جوانی که قصد تبلیغ معارف دینی به کودک و نوجوان دارند، چیست؟
خدمت‌تان عرض کنم، یکی از شیوه های ارتباط با کودک و نوجوان در امر آموزش معارف اسلامی، القاء غیر مستقیم مفاهیم اسلامی در قالب مسابقات می باشد؛ در مسابقاتی که تا کنون طراحی کرده‌ایم، سعی شده که با استفاده از بازی‌ها و ورزش‌های مختلف، معارف دین را به نمایش گذاشته و ساعات فراغت خوبی را همراه با آموزش معارف اسلامی برای کودک ایجاد کنیم.
توصیه‌ام خصوصاً به طلاب جوان این است که در کنار کار‌های خود حتماً از مسابقات و ابزار کمک آموزشی بهره گرفته و قبلاً به آموزش آن اهتمام ورزند.
مثلاً برای آموزش آداب غذا خوردن مسابقه‌ای تحت عنوان مسابقۀ آشپزی طراحی کرده‌ایم که دانش آموز در آن ضمن دانستن اهمیت کمک در خانه، آداب غذا خوردن را نیز فرا می‌گیرد.
یا با استفاده از هدف‌گیری تیر وکمان در مسابقۀ قرآن، دانش آموزان یأس از رحمت الهی را هدف قرار داده و این‌گونه دانش آموزان را با آیات الهی که اشاره به ناامیدن نشدن از رحمت الهی [لا تقنطوا من رحمة الله] آشنا کردیم.
و یا در قسمتی دیگر، شرکت کننده از طنابی که حبل المتین نام گرفته بالا رفته و با گذشت از هر گره طناب با یکی از سجایای اخلاقی آشنا می‌شود.

با تشکر از حضرتعالی از وقتی که به این نشریه اختصاص دادید، توصیه یا نکتۀ باقی مانده را می‌شنویم.

بنده هم از شما تشکر می‌کنم که در نشریه‌ای که جدیداً مورد توجه قرار گرفته، جایی را برای طرح مسایل مربوط به کودک و نوجوان در نظر گرفته‌اید و به مسایل، ضرورت و نیاز های این قشر سنّی توجه می‌کنید. اما به عنوان نکتۀ پایانی دوست دارم به مسئلۀ مهم در امر تبلیغ امور تربیتی اشاره کنم. کلاً اموری که مربوط به کودک و نوجوان و تربیت آنهاست، نیاز به صبر دارد؛ پس اولیاء، مبلغین و مربیان باید توجه داشته باشند که در این امور باید صبر را پیشۀ خود ساخته و نسبت به أثرگذاری در این قشر سنّی نگاهی تدریجی داشته باشند نه فوری!
شما اگر به اسوه‌های تبلیغی که نامشان در قرآن ذکر شده مراجعه فرمایید، می‌بینید پیغمبری همانند نوح که خود قرآن بیان کرده که 950 سال پیامبری کرده، طبق روایات در همین مدت فقط 80 نفر به او ایمان آورده‌اند؛ یا مثلاً حضرت شعیب که در مدت 30 سال فقط 2 نفر به او ایمان آوردند.
به یاد دارم در اولین مکان تبلیغی که همان مسجد مرحوم پدرم بود، بارها تحت فشار برخی از مسئولین مسجد قرار می‌گرفتم که بالاخره نتیجۀ این تلاش چندین ساله چه موقع مشخص می‌شود؟ و انتظار داشتند ثمرات فعالیت‌های ما را سریعاً مشاهده کنند، اما با گذشت 20 سال از آن روزها، زبان معترضین به این نکته معترف شد که می‌شود با صبر و حوصله منتظر ثمرات ماند، به گونه‌ای که تعدادی از آن دانش آموزان مربیان امروزۀ آن مسجد می‌باشند، که البته این از برکت مسجد و تعالیم اسلامی در توجه به کودک و نوجوان می‌‌باشد.

https://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-23404

کلیدواژه ها

مطالب مرتبط

  • سید محمد باقر ابطحی
    مشاهده
  • تدریس طراحی مسابقات فرهنگی حوزه علمیه امام خمینی شهر گرگان
    مشاهده

ارسال نظر