بچه های آفتاب برنامه دهم

کد تولیدات موسسه: 103

تاریخ: شنبه< پنجم تير ماه 1395

با مناسبت شب قدر و شهادت امیرالمومنین علیه السلام / موضوع برنامه : گذشت و عفو/ میهمانان : حاج آقای سلطانی و نوجوان مداح آقای جدیدوند/ قصه و نقاشی : داستان شهادت امیرالمومنین علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : گذشت و بخشش

نویسنده : آقای محمد ترکاشوند


تابان در حال زمزمه کردن یک شعر دشتی با موضوع گذشت
من از چشمان خود آموختم رسم محبت را
که هر عضوی بدرد اید بجایش دیده میگرید
گذشت و دلنوازی را از درخت آموز
که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمیدارد

مجری وارد صحنه میشه و با نشاط و شادابی به بچه ها سلام میکنه
بعد از احوالپرسی با بچه ها و سکوت مجری دوباره بیت دوم شعر رو ماهان زمزمه میکنه

بعد از خوندن او مجری شمرده شمرده بیت دوم رو دکلمه میکنه و رو به بچه ها میگه
دوستان خوبم مثل اینکه ماهان دل پری داره بگذارید برم ببینم چشه
مجری کنار تابان
تابان جون درست خوبم همکار مهربونم
پر غم و غصه نبینمت دادش گلم
بگو ببینم چی شده چه حس قشنگی پیدا کردی
تابان میگه
اقای مجری همه چیز از اون کتاب شروع شد
مجری :
کدوم کتاب
تابان
همون کتاب که دیروز بمن دادی تا بخونمش
مجری
کدوم مطلب اینطوری حالت رو شاعرانه کرده و تحت تاثیر قرارت داده
تابان
یه جاییش نوشته بود انسان خودخواه نمیتونه اشتباهات دیگران رو ببخشه
نوشته بود هر وقت تونستید دیگران رو ببخشید آقا و بزرگ میشید
آقای مجری من دوست دارم اقا و بزرگ بشم
مجری
خب من بهت تبریک میگم که کتاب رو خوب خوندی کتاب بهترین دوست ماست
مجری رو میکنه به بچه ها و میگه بچه ها کدومتون شعر کلاس دوم در باره کتاب رو از حفظ میتونید بخونید
من یار مهربانم دانا و ...
بعد از شعر خوانی یکی از حضار
مجری رو به ماهان
: وقتی کتاب خوندی و یک تصمیم بزرگ گرفتی یعنی هم تو موفق شدی و هم نویسنده به هدفش رسیده
تابان جون میشه برای بچه ها بگی دیگه کدوم مطلب کتاب برات جالب و تاثیرگزار بود

تابان:اقای مجری داستان اون قهرمان سیاهپوست خیلی زیبا بود

واقعا چه ادمهای بزرگی پیدا میشه

مجری:بچه ها بعضیها قهرمان ورزشی یا علمی هستند بعضی ها هم قهرمان اخلاقی

حالا از تابان خواهش میکنیم داستان یک قهرمان اخلاقی که یک پیرمرد سیاهپوست هستش رو براتون تعریف کنه

تابان:اقای مجری لطف کنید شما تعریف کنید

مجری :باشه حتما ولی قبل از اون بچه ها کمک کنند و اسم پنچ تا کشور که مردمش سیاهپوست هستند رو بگن

بعد از پرسش از بچه ها

مجری:بله دوستان گلم توی یک کشور سیاهپوست یه جوان دانشجو بود که بخاطر ظلمی که سفید پوستهای کشورش به سیاهها میکردند خیلی ناراحت بود و همیشه با اینکار مبارزه میکرد

سفید پوستها که تعدادشون خیلی کمتر از سیاهها بود از اونها کارهای سخت رو میکشیدند و شکنجشون میکردند

بچه ها تابان امروز نقشه جهان رو اورده تا شما با بغضی از کشورهای سیاهپوست اشنا بشید

مجری کنار نقشه میره و نام تعدادی از کشورهای افریقایی رو میخونه و بعد ادامه داستان رو تعریف میکنه

خلاصه دوستای عزیزم قهرمان داستان ما برای رهایی و نجات سیاهپوستها تلاش زیادی میکرد تا اینکه سفیدپوستهای ظالم او رو دستگیر کردند و بزندان انداختند

این قهرمان سیاهپوست نه یک سال و دوسال بلکه بیست و هفت سال از عمرش رو برای دفاع از انسانهای مظلوم توی زندان گذروند و شکنجه ها رو تحمل کرد

سرانجام وقتی سیاهها پیروز شدند و قهرمان داستان رو از زندان نجات دادند معلوم شد که اون زندانی اهل مبارزه یک ادم معمولی نبوده و یک قهرمان اخلاقی بوده چون موقع خارج شدن از زندان بجای اینکه دنبال انتقام از ظالمها و زندانبانها باشه اعلام میکنه که همه زندانبانها و شکنجه گرها رو بخشیدم هرچند که کارها و ظلمهاشون رو فراموش نمیکنه

این قهرمان گذشت و بخشش اینقدر اخلاقش خوب بود که حتی به شکنجه گرهای خودش کمک هم کرد و بدی اونها رو با خوبی جواب داد

دوستان گلم حالا اگه شما هم خاطره ای از گذشت و بخشش دارید برای دوستاتون تعریف کنید.

مسابقه حافظه: با موضوع حضرت علی علیه السلام

 

 

 

ارسال نظر