بچه های آفتاب برنامه چهاردهم

کد تولیدات موسسه: 107

تاریخ: شنبه< دوم مرداد ماه 1395

موضوع : زخم زبان/میهمان : حاج آقای سلطانی/قصه و نقاشی : زخم زبان پیرزن/دانشمندان کوچک : محمدبن عیسی دمیری

متاسفانه فیلم این برنامه موجود نیست.

یا حق

موضوع : زخم زبان

نویسنده: خانم قرائی

ماهان و تابان آماده سلام و احوالپرسی با بچه های توی خانه می شوند:

با نام خدای مهربان آمده ایم        با شوق برای آسمان آمده ایم

یك سلام گرم تقدیم شما      ما به خانه هایتان میهمان آمده ایم

بعد رو به بچه های حاضر در صحنه می كنند و می گویند:

سلام به روی ماهتون دست خدا همراهتون

تابان و ماهان پس از سلام و احوالپرسی:

تابان: ماهان چرا تو هیچ وقت نمیای با ما فوتبال بازی كنی؟ همه بچه های محل از كوچیك رفته تا بزرگ میان به جز شما!

ماهان: عزیز من صد دفعه راجع به این موضوع با هم حرف زدیم گفتم كه من بازی فوتبال رو دوست ندارم!

تابان: آخه من نمی فهمم چطوری میشه یه آقا فوتبال دوست نداشته باشه؟! تو با دوستای خوبی بازی نكردی كه بهت خوش نگذشته یه بار بیا با ما بازی كن نظرت عوض می شه ها!!!

ماهان: عزیز من اصلا بحث این حرف ها نیست! من اصلا تا حالا فوتبال بازی نكردم! اصلا بلد نیستم...

تابان: یعنی چی؟ بچه هاااااااا شنیدید؟ ماهان اصلا فوتبال بلد نیست؟ وااای من اصلا باورم نمیشه یه پسر به این سن و سال یه كار به این آسونی رو بلد نیست؟ من رو بگو كه به بقیه بچه ها چون بد بازی می كنند می گم بی عرضه! آبرومو بردی ماهان! جایی رفتی نمی خواد بگی فوتبال بلد نیستی...

ماهان: این چه طرز حرف زدنه؟ نهههه می خوام ببینم این رفتار درسته واقعا؟ نههه تو دوست داری یكی با خودت اینطوری حرف بزنه؟ بچه ها این رفتار درسته واقعا؟

  • نه نه غلطه تابان      اخلاقت بده تایان

ماهان: می دونی آدم هایی كه با حرفاشون بقیه رو اذیت می کنند و دل دیگران رو می شکونند و بقیه رو سرزنش می كنن به مرور تنها می شن؟! چه ها می دونید به این کار چی می گند؟؟؟ (با سئوال و جواب از بچه ها و اجرای جدول به رمز آن که زخم زبان است می رسیم)

تابان: زخم زبون؟ آهان من الان به زبون تو زخم زدم؟ به زبون خودم زدم؟ به زبون اونا؟ اینا؟ من زدم؟ تو زدی؟ پس کی زده؟

ماهان: آره مسخره كن حالا. من دلم ازت گرفت...

تابان: خب ببخشید یعنی چی؟ زخم زبون؟!

ماهان: یعنی تو با زبونت به من زخم زدی!

تابان: واااااااااااااایی؛ ماهان اونجارو... خاك بر سرم!

(ماهان هول می شود و به این طرف و آن طرف نگاه می كند و بلند می پرسد):

چی شدهههههه؟

تابان: با زبونم گردنتو زدم.... هاهاها! خدایی بامزه بودا... باورت شد

ماهان: پسر خوب آدم وسط حرف جدی مسخره بازی درنمیاره. بعد هم تو این كارو نكردی من اونقدر از دستت ناراحت نشدم ولی بعضی از آدم ها واقعا با زبونشون سر آدم رو می برن...

تابان: منظورت چیه؟

ماهان: ببین...

تابان: آهاااان؛ من الان با حرفام باعث ناراحتی تو شدم... یعنی با زبونم به جسم تو نه به فكرت ناراحتی دادم...

ماهان: آفرین عزیزم ولی بعضی از آدم ها هستن انقدر ناتوانی ها یا ضعف ها یا اشتباهات دیگران رو با تیكه و متلك تو سرشون می زنن كه باعث دلگرفتن و ناراحتی می شن... كاری می كنن كه اون آدم تا ابد نسبت به اون قضیه نا توان می مونه... حتی گاهی از جمع دوستان و آشنایان دور میشه... یا انقدر دلش می شكنه كه هیچ وقت نمی تونه اون آدم رو ببخشه و البته این خیلی بده...

تابان: خب وقتی بهش حرف بد زده نمی بخشه دیگه!

ماهان: خب ما باید مثل خدا باشیم كه این همه ماها اذیت می كنیم ولی خدا می بخشه... باید ببخشیم تا خدا هم اذیت های ما رو ببخشه...

تابان: حالا اگر نبخشید چی؟ چقدر بد میشه ها

ماهان: دیگه خودشون می دونن با خدا. بله خیلی بده برا همین بهت می گم درست حرف بزن... یعد تو هی منو مسخره می كنی!

تابان: من مسخره نكردم من فقط شوخی كردم. گفتم بخندیم.

ماهان: ولی آدم هیچ وقت نباید ضعف یا ناتوانی یا اشتباه دوستش رو تو سرش بزنه یا به روش بیاره... هر آدمی یه خوبی هایی داره یه اشتباهایی. یه توانایی هایی داره یه كارهای خیلی خوب و درستی... آدم همیشه باید توانایی ها و خوبی های دوستش رو ببینه از اون ها تعریف كنه و اگر می تونه به دوستش كمك كنه تا ضعف هاش رو برطرف كنه...

تابان: من خیلی خوشحالم كه یه دوست خوبی دارم كه مهربونه، والیبالش خوبه، و از همه مهمتر اگه گفتی چیه؟

ماهان: چیه؟ (با خوشحالی)

تابان: بچه ها چیه؟

  • فوتبال بلد نیست...

و بعد همه می خندند و تابان رو به ماهان می گوید:

شوخی كردیما

 ماهان:

یه چیزی رو خوب بدونیم     اگر یه چیزو ندونیم

نه زشت می شه نه بد میشه        هر آدمی یواش یواش بلد میشه

 

جدول زخم زبان

مجری ابتدا سئوالات زیر را می پرسد و حروف آن را در جدول قرار می دهد.

  1. به برنامه زندگی که از سوی خداوند مشخص شده است چه می گویند ؟ دین – جواب درخانه های شماره (13 – 9 – 15)
  2. به آدم بد اخلاق می گویند : گوشتش ........ است ؟ تلخ – شماره ( 2 – 12 – 3)
  3. با امید می آید؟ آرزو – شماره ( 5 – 18 – 1 – 8)
  4. نام پرنده ای سه حرفی که از هر طرف بخوانی همان می شود؟ (مانند گرگ) کبک – شماره ( 10 – 6 – 17)
  5. برکت خدا که در همه سفره ها هست؟ نان – شماره ( 16 – 11 – 4)
  6. حرف پانزدهم از حروف الفبا ؟ دال – شماره ( 14)

اما رمز جدول : شخصی به حضور پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) رسید و عرض کرد : مرا راهنمایی و نصیحت فرمایید . پیامبر (ص) فرمود : .......................................................

برای پیدا کردن سخن پیامبر (ص)  اولین حرف جدول را مجری با کمک بچه ها جداگانه برروی تخته بنوسید و 5 خانه 5 خانه بشمارد تا کلام پیامبر ص را مشخص شود.

 

 

ابزار: جدول زبان مرد عرب اجرا شود.

مسابقه: حمل توپ با زبان

رمز جدول : زبان خود را کنترل کنید.

 

 

 

 

 

 

ارسال نظر