بچه های آفتاب برنامه هفدهم

کد تولیدات موسسه: 110

تاریخ: شنبه< بيست و سوم مرداد ماه 1395

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع :آداب برخورد با حیوانات

نویسنده : خانم قرایی

تابان : به بچه ها سلام می دهد و می گوید:

سلام به کوه و در و دشت     به جنگل پر از درخت

به آسمون به کهکشون         به اون خدای مهربون

سلام سلام به بچه ها          به مهمونای گل ما

بچه ها سلام ، حالتون خوبه ، دماغتون چاق ، .....

که ناگهان صدای داد ماهان شنیده می شود و ماهان وارد می شود و به بچه ها سلام مکند و می گوید:

داشتم سکته می کردم!

تابان : چرااااا ؟  چی شده ؟!

ماهان : داشتم میومدم دیدم رختخواب نامرتبه گفتم مرتبش کنم و بیام ، تا پتو رو برداشتم دیدم یه گربه بزرگ زل زده تو چشمام و چهارتا بچه گربه هم کنارشن!

تابان : اوووه گفتم چی شده! گربه ها بیرون تنهخا بودن ، هوا سرد بود ، دیدم بچه دار هست گربه بزرگه ، گفتم بیارمشون تو ....

ماهان : من چی بگم به تو آخه ؟! این درسته ؟ نه ، واقعا درسته ؟!

تابان : ببینم مگه این شما نبودی که می گفتی با حیوانات باید مهربون و خوب رفتار کرد ؟ مگه نمی گفتی گنجشک ها رو با سنگ نزن ، دنبال گربه ها نکن ... حالا چی شده ؟

ماهان : عزیز من چه ربطی داره آخه ؟! با حیوانات باید مهربون باشی ولی مهربونی این نیست که اون ها رو تو محیط زندگیت را بدی ! من گفتم سنگ نزن بهشون ، نگفتم که بیارشون خونه ! بچه ها نظر شما چیه ؟

تا ماهان نظر بچه ها رو می پرسد ، تابان شروع می کند به گفتن ابیات زیر با لحن یکم دلسوزانه

یه حیوونی تنها شده

شاید یکم خسته شده

گشنه شده

بیاد توی خونه ما ؟

بچه ها در جواب تابان می گویند :

نه نمیشه نه نمیشه

ماهان می گوید :

حیوون خودش خونه داره

اگر بیاد کنار ما شاید مریضی  بیاره

تابان دوباره می گوید :

اگر که زخمی شده بود

از مامانش دور شده بود

اگر چشاش بارونی بود

بازم نیاد خونه ما؟

بچه ها در پاسخ به تابان می گوید:

نه نمیشه نه نمیشه

ماهان می گوید :

زخم هاشو خوشگل تو ببند

غذای خوب براش ببر

توی حیاط یا انباری

اگر که بالکنی داری

اونجا بهش غذا بده

جون که گرفت بذار بره

تابان : اصلا اگه نخوام بذارم بره چی ؟ تو خونم نگهش دارم چی ؟!

ماهان : تابان جان جای حیوانات در خونه و زندگی آدم ها نیست . حتی حیوانات اهلی مثل گاو و گوسفند رو که نزدیک آدم ها زندگی می کنند رو هم نباید برد تو خونه ! آدم باید با طبیعت و حیوانات مهربون باشه . چون اگر طبیعت زیبا و حیوانات از بین برن ما هم نمی تونیم به زندگی ادامه بدیم. ولی قرار نیست این دوتا وارد محیط زندگی هم دیگه بشن ! نه انسان و نه حیوان هیچ کدوم نباید وارد محیط زندگی همدیگه بشن ! مثلا ما توی لونه مرغ و بقیه حیوانات زندگی نمی کنیم.

تابان : کی گفته ؟ چی میشه مگه ؟ همسایه رو به روییمون سگ داره ! الان چی شده ؟

ماهان : ببین عزیز من هرکدوم از حیوانات شیوه زندگی خودشون رو دارند و نباید ما اون ها  رو از طبیعت خودشون دور کنیم. خب ، اون ها هم اشتباه می کنن. می دونی ممکن حیوانات چه مریضی های خطرناکی رو به ما منتقل کنند؟

تابان : چه مریضی هایی ؟

ماهان : الان همین گربه ها رو که آوردی تو رختخواب و من باید برم همه رو بشورم و تمیز کنم؛ میدونی اگر موی گربه به لباس و لحاف و حالا هر وسیله ای باشه و وارد مجاری تنفسی ما بشه می تونه رشد سلول های مغزی ما رو متوقف کنه؟!

تابان : چقدر بد ؟! خب یعنی همه حیوون ها رو نباید مراقبت کرد ؟

ماهان : توی خونه نیاوردن حیوون ها به معنی مراقبت نکردن از اون ها نیست . باید اون ها رو دوست داشت و باهاشون مهربون بود ولی نه هیچکدوم جاشون توی خونه ما نیست . الان زهرا خانوم رو ببین . هر روز صبح برای کبوتر ها غذا و نون خشک میاره . من حتی دیدم گاهی که نون خشک ها بزرگن زهرا خانوم اون ها رو خورد می کنه تا گنجشک ها موقع خوردن اذیت نشن !

تابان : آخی چقدر مهربون . مثل مامان علی هر وقت غذای اضافی دارند مثل گوشت و مرغ یا چیزایی که گربه بخوره

ماهان : دقیقا ولی هیچ کدوم به اون ها دست نمی زنن یا اون ها رو تو خونشون نمی برن

تابان : پس علاوه بر اینکه باید حیوانات رو دوست داشته باشیم باید خودمون رو هم دوست داشته باشیم تا با بی دقتی به سلامتی خودمون و اطرافیانمون هم صدمه نزنیم .

بعد با هم شروع می کنند شعر زیر را خوندن :

خوبی باید یادت باشه        مهربونی کارت باشه

به جنگل و باغ و درخت    به حیوونای کوه و دشت

باید که مهربونی کرد     همدلی همزبئنی کرد

تا دنیامون قشنگ بشه     شیرین و رنگارنگ بشه

 

 

مسابقه و ابزار : کارت های آقای اکبری اجرا شود.

 

 

 

ارسال نظر