بچه های آفتاب برنامه هجدهم

کد تولیدات موسسه: 111

تاریخ: شنبه< سي ام مرداد ماه 1395

موضوع : میهمان نوازی/هنردستان من : سبد میوه/قصه ونقاشی : صله رحم/دانشمندان بزرگ : ابوعلی سینا

یا حق

موضوع : مهمان نوازی

نویسنده: خانم قرائی

ماهان در حال تمیز كردن خانه است كه تابان وارد می شود و او را می بیند كه سریع و با دقت به خانه رسیدگی می كند؛ می گوید:

با نام یار مهربون         خدای خوب آسمون

سلام به روی ماهتون         خوش اومدین به خونمون

ماهان و بچه ها هم به تابان می گویند:

شكر خدا سلامتیم            خوشحال و با طراوتیم

سلام به روی ماه تو         هرچی خوشی است برای تو

تابان یك نگاه به ماهان كه در حال مرتب كردن خانه است و یك نگاه به اطراف می كند و می گوید:

چه خونه تمیزی         چه دوست تند و تیزی

صفا داده به خونه          آب پاشیده تو كوچه

برام خبر چی داری          چه كار و باری داری

ماهان همین طور كه مشغول است و به اطراف رسیدگی می كند در جواب تابان می گوید:

خبرای خوبی دارم           تمیزیه كار و بارم

آماده باش و خندون              منتظر یه مهمون

تابان سریع حرف ماهان را قطع می كند و بلند و با ناراحتی می گوید: مهموووون؟!!

ماهان با ناراحتی می گوید: تابان این چه رفتاریه؟! از تو بعیده! یك نگاه به اطرافت بنداز. چند وقته هیچ كدوم از دوستا و فامیلامون نیومدن و برن؟ مگه تو دیشب نگفتی كلافه ای و بی حوصله؟ مگه نگفتی احساس تنهایی داری؟

تابان: خب چرا... خسته ام... اصلا دیگه حوصله هیچی ندارم...

ماهان: خب برا اینه كه چند وقته هیچ تفریحی نداشتیم. هیچ كدوم از دوستامونو ندیدیم... اصلا بذار ببینم؛ بچه ها نظر شما چیه؟ مهمون خوبه یا نه؟

مجری از بچه ها سوال می كند و سعی می كند به پاسخ ها در راستای اینكه مهمان تنهایی آدم را پر می كند؛ ما را سرگرم می كند و باعث تر و تازگی می شود جهت بدهد. (ترو تازگی از این جهت كه وقتی قرار است مهمان بیاید سعی می كنیم همه چیز حتی خودمان خیلی مرتب و تمیز و سرحال باشیم.) ترجیحا سعی شود به بچه ها پاسخ ها ارائه نشود كه خلاقیت در جواب ها هم دیده شود؛ بعضا خود بچه ها جواب های خیلی خوبی ارائه می كنند كه از ذهن من و شما دور است. بعد رو به تابان می كند و می گوید:

دیدی مهمون چقدر خوبه؟! من امروز كه خبردار شدم قراره مهمون بیاد كلی ذوق كردم. هم به خودم رسیدم هم به سر و وضع خونه... حتی كوچه رو هم آب پاشی كردم تا همممه چی بوی تازگی و نو شدن بده. می دونی چقدر این تازگی و تمیزی بهمون انرژی می ده؟! دیدی اول كه اومدی و خونه رو دیدی چشمات چه برقی زد؛ با اینكه همیشه خونه تمیزه اما وقتی مهمون قراره بیاد تمیز شدنه یه رنگ و بوی دیگه داره... كلی هم خوشحالم كه دوباره قراره همه دور هم جمع بشیم؛ به قول بچه ها تنهاییمون پر میشه و حتی وقتی همه با همیم تو حل مشكلا و سختی ها هم كم نمیاریم...

بعد ماهان رو به بچه ها می كنه و شعر زیر را با بچه ها می خواند (قسمت های اول را مجری می گوید و قسمت های دوم را بچه ها كامل می كنند):

مهمون حبیب ....       خدا

باعث دفع ....    بلا

قدم كه بر می داره...  خوشی برام می آره

صفا می ده ....        به خونم

جلا می ده ....    به جونم

پس قدمش مبارك...      اون گل و من شاپرك

ماهان رو به تابان می كند و می گوید: تابان: راستش الان كه فكر می كنم وقتی ما یه جایی می ریم؛ برای اینه كه دوسشون داریم و می ریم. مهمون های ما هم حتما ما رو دوست دارن كه یادمون بودن و دارن زحمت می كشن، از كار و استراحتشون بزنن بیان پیش ما... شرمنده شدما...

ماهان: شرمنده نباش اشكال نداره. گاهی آدم انقدر ذهنش خسته است كه حواسش نیست چی می گه ولی خب باید انقدر مراقب حرف ها و رفتارمون باشیم كه اینطور وقت ها كسی رو ناراحت نكنیم... شما از بیرون اومدی و خسته ای. به نظرم بد نیست یه استراحت بكنی و یه دوش بگیری. مطمئنم اینطوری وقتی مهمون ها بیان از اینكه امشب تنها نیستیم و قراره دوستا و فامیلامون رو ببینیم و دور هم خوش بگذرونیم خوشحال می شی...

تابان: راستی می گم حالا كه مهمونا انقدر خوشی میارن   قدم كه بر می دارن... خب ما چه كار كنیم كه بهشون خوش بگذره؟

ماهان: آفرییین! حالا شدی همون تابان همیشگی! خب یه كار مهم اینه كه خونه تمیز باشه و مهمون توش احساس راحتی بكنه...

تابان: یعنی الان برای علی اینا باید از اون مبل بزگ هایی كه خودشون دارن بخریم كه احساس راحتی كنند؟

ماهان می خندد و می گوید: نه! برای راحتی مهمون كه نباید باعث زحمت و دردسر خودمون بشیم. باید سعی كنیم با همین وسایلی كه داریم و البته با روی خوش از مهمونمون پذیرایی كنیم. اگر قراره باشه وقتی مهمون میاد ما خودمون رو اذیت كنیم كه مهمونی به ما خوش نمی گذره... راستی بچه ها به نظر شما برای راحتی و خوشحالی مهمون چه كارایی باید انجام بدیم؟ (یا وقتی برای شما مهمون میاد چه كارهایی برای راحتی و خوشحالیشون انجام می دید؟) و پاسخ ها به این سمت ها هدایت شود كه:

براش یه غذای خوب آماده می كنیم

خانه را آماده و مرتب می كنیم

با مهربونی و خوش رویی برخورد می كنیم

سعی می كنیم همه چیز ساده باشد تا مهمان احساس سختی نداشته باشد و ...

و در نهایت مجری با كمك پاسخ بچه هایك جمع بندی كلی می كند و شعر زیر را می خواند (می تواند با بچه ها بخواند):

امروز می خوام پروانه شم        دور گل هام پر بكشم

مهمون داریم یه عالمه      داریم هزارتا برنامه

می خوام برای مهمونم       از خوشی ها شعر بخونم

بگم برای بودنت            حس خوش اومدنت

با گل و شعر به آسمون      پل می زنم به كهكشون

می گم خدای مهربون         با من و مهمونم بمون

شادی رو روزیمون بكن       از بدی دورمون بكن

                                        نسرین قرایی

 

 

دعوت از یک مهمان و حدس زدن شغل آن توسط بچه ها

مهمان آقای تجلی شاعر کودک و نوجوان

 

 

 

 

ارسال نظر