کد تولیدات موسسه: 113
تاریخ: شنبه< سينزدهم شهريور ماه 1395
مناسبت : ایام ازدواج امیرالمومنین علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها/موضوع : همکاری/هنر دستان من : ستاره/قصه و نقاشی : غذای دسته جمعی/دانشمندان بزرگ : پروفسور حسابی
ماهان:سلام دوستای خوب، حالتون چه طوره؟ حال دوستاتون چه طوره؟
ماهان:(سه نفر را انتخاب می کند) دیگه کی....
تابان:بگو دیگه دوستمو چقدر ناز می کنی!
تابان:حسین حسین تو بیا رو این کاغذ که نزدیک منه،خودم هوات رو دارم
تابان:پس من یار این گروه شما هم یار اون گروه.
شعار بچه ها:کمک علاج کاره یه دست صدا نداره
(بچه ها مشغول کشیدن نقاشی می شوند)
ماهان:خب چی می خواین بکشین من کمکتون کنم
تابان:نه زحمت نکش!دوستم الان میاره برام
ماهان:نه خودم میارم بذار بچه ها زودتر نقاشیشون رو تموم کنن عقب نیفتن(قلم را به تابان می دهد)بفرمایین
تابان:(با حرص) بده به من. خییییلی زحمت کشیدی ها!من اصلا راضی نبودم
ماهان:(دوباره پیش هم گروهی هایش می نشیند) خب من چی کار کنم
ماهان:نمی خواد حسین جان خودم میارم براش. معلوم نیست این تابان امروز چش شده؟
تابان:تقصیر من نیست که،شما زحمتت میشه،خسته میشی اینقدر بشین و پاشو می کنی.
ماهان:کار سختی نیست که. بیا آوردم.شما بیشتر هواست رو جمع کن
تابان:ای بابا چه گیری افتادیم ها
ماهان:چرا؟؟؟ موضوع چیه؟ من میگم یه چیزی شده اینقدر عجیب شدی
تابان:هیچی مهم نیست،فقط کاسه کوزه مارو بهم ریختی
ماهان:تو یه فکرایی تو سرته، فقط خدا کنه فکرای خوبی باشه
ماهان:چشمم روشن!حالا دیگه نقشه می کشین نقاشی دوستاتون رو خراب کنین!
ماهان:واقعا که این کار آفرین داره!!!! چقدرم با افتخار تعریف می کنی
تابان:قرار بود درست شه،الان که به دست شما خراب شد.ولی فکر خیلی خوبی بود
ماهان:نمی شد یه فکر دیگه بکنی؟مثلا....
تابان:(وسط حرف ماهان می پرد) مثلا بیام پیش گروه شما به عنوان دوست بشینم بعد هم نقاشیتون رو زشت کنم.
تابان:نه نمی تونستم یه کار دیگه بگو
تابان:آخه من که نقاشیم خوب نیست
ماهان:پس اونا چیه چسبوندی به دیوار اتاقت؟خیلی هم قشنگن
تابان:اونا رو اتفاقی کشیدم تازه خیلی هم قشنگ نیستن
ماهان:خب کمکشون رنگ می کردی.رنگ کردن که دیگه بلدی؟!
تابان:نه اینم نمی تونستم یه کار دیگه بگو!
ماهان:رنگ کردن چه ایرادی داره؟
تابان:آخه یه وقت خدایی نکرده رنگ می ریخت رو لباسم کثیف میشد؟
تابان:وقتی که با هم هستیم دنیا تو دستای ماست
دنیای بی انتها کوچیکه چون که تنهاست
بچه ها:ما با همیم همیشه تنها باشیم نمی شه
تابان:وقتی که با هم هستیم قوی و پر زور می شیم
دست همو می گیریم از سختی ها دور می شیم
بچه ها:ما با همیم همیشه تنها باشیم نمی شه
تابان:وقتی که با هم هستیم نابغه ایم باهوشیم
لباس علم و دانش رو تن هم می پوشیم
بچه ها:ما با همیم همیشه تنها باشیم نمی شه
تابان:وقتی که با هم هستیم هم شادیم هم می خندیم
با کمک همدیگه درو رو غم می بندیم
بچه ها:ما با همیم همیشه تنها باشیم نمی شه
تابان:وقتی که با هم هستیم هر مشکلی آسونه
قطار دوستی میره هیچ کسی جا نمونه
بچه ها:ما با همیم همیشه تنها باشیم نمی شه
ماهان:شما قصه آش سنگ رو شنیدی؟
تابان:آش سنگ؟؟؟؟ مگه با سنگ هم میشه آش درست کرد؟یه چیزی میگی ها!!!یعنی آش با سنگ یا آش که توش سنگه؟
ماهان:می خوای برات تعریف کنم بفهمی چیه؟
تابان:اه اه آش سنگ! من که سیرم نمی خورم. کسی برا من نریزه.هر کی می خواد می تونه کاسه آش منم بخوره
ماهان:حالا بذار بقیش رو بگم اگه هوس نکردی
تابان:اااااههههه!!!!! چقدر جالب.
ماهان:اونا چون با هم نبودن گرسنه موندن. وقتی با هم بودن سیر شدن
تابان:منم با حسین و سهیل دوستم و می خوایم با هم تو مسابقه برنده بشیم.ما همیشه با هم برنده ایم
تابان:دوستتون دارم دوستای خوبم. می خوام کلی چیز خوب و مفید ازتون یاد بگیرم. خداحافظ
کد تخفیف برای خرید محصولات
بازدید از مجموعه تفریحی دانادل واقع در مجموعه فرهنگی شهید چمران 1400
ماکت اولیه و خام محصولات موسسه فرهنگی رسول مهر
طرح بهار تا بهار (مجازی) 1399
طرح یاران ولایت (مجازی) تابستان 1399
برگزاری طرح یاران ولایت پنها تهران تابستان 1398
برگزاری فعالیت های فرهنگی ششماهه اول سال 1398 در مجتمع سپید کنار بندر انزلی