برنامه قصه نقاشی قسمت نوزدهم با حکایت غذای دسته جمعی

کد تولیدات موسسه: 181

تاریخ: سه شنبه سينزدهم شهريور ماه 1397

در این برنامه نقاشی یک گوسفند توسط استاد صبوری آموزش داده می شود

غذاى دسته جمعى

 

همینكه رسول اكرم و اصحاب و یاران از مركبها فرود آمدند و بارها را بر زمین نهادند، تصمیم جمعیت بر این شد كه براى غذا گوسفندى را ذبح و آماده كنند.

یكى از اصحاب گفت :((سر بریدن گوسفند با من )).

دیگرى :((كندن پوست آن با من )).

سومى :((پختن گوشت آن با من )).

چهارمى : ...

رسول اكرم :((جمع كردن هیزم از صحرا با من )).

جمعیت :((یا رسول اللّه ! شما زحمت نكشید و راحت بنشینید، ما خودمان با كمال افتخار همه این كارها را مى كنیم )).

رسول اكرم :((مى دانم كه شما مى كنید، ولى خداوند دوست نمى دارد بنده اش را در میان یارانش با وضعى متمایز ببیند كه براى خود نسبت به دیگران امتیازى قائل شده باشد))(6).

سپس به طرف صحرا رفت و مقدار لازم خار و خاشاك از صحرا جمع كرد و آورد(7).

كحل البصر، ص 68.

ارسال نظر