برنامه قصه نقاشی قسمت بیست وپنجم با حکایت پناهندگی آهو به امام سجاد علیه السلام

کد تولیدات موسسه: 187

تاریخ: سه شنبه بيست و چهارم مهر ماه 1397

در این برنامه نقاشی یک آهو توسط استاد صبوری آموزش داده می شود

شخصی به نام ځمران می گوید: «امام سجاد ﷺ با جمعی از اصحاب نشسته بودند، ناگهان آهوئی آمد و زوزهای کشید و نالهای کرد و در پیشگاه امام سجاد ﷺ دستهایش را به زمین

کوبید. امام به حاضران فرمود: آیا می دانید این آهو چه می گوید؟ گفتند: نه نمیدانیم.

فرمود: می گوید فلان کس از قریش، بچه مرا صید کرده است، از شما در خواست می کنم به او بگوئید بچه مرا بیاورد تا به او شیر بدهم.

آنگاه امام ، سجاد ای به حاضران فرمود: برخیزید با هم نزد صید کننده برویم. همه برخاستند و با هم نزد او رفتند، امام ا به او فرمود: تو را به حقی که بر گردنت دارم سوگند می دهم که آن آهو را که امروز صید کردی بیرون بیاور، تا بجه

مالکی به او شیر دهد. بچه آهو را بیرون آورد، حضرت فرمود: این بچه آهو را به من ببخش، او با کمال میل آن را به امام سجاد لا بخشید آنگاه امام سجاد ای آن بچه آهو را کنار مادرش برد و با مادرش به طرف صحرا رفتند، هنگامی که مادر صیاد هم بی درنگ،

آن بچه آهو می رفت، دم خود را حرکت می داد و به طرز برساند، چنانکه فرزندم را به من رسانید، و خداوند علی بن

مخصوصی سپاسگزاری می کرد. امام سجاد پل به حاضران فرمود: آیا می دانید این آهو با

این حرکات چه می گوید؟

حاضران عرض کردند: نه نمی دانیم.

فرمود: می گوید: خداوند هر مسافر غریب شما را به شما

الحسین را بیامرزد.»

ارسال نظر