برنامه قصه نقاشی قسمت اول با حکایت وضوی صحیح

کد تولیدات موسسه: 48

تاریخ: سه شنبه يازدهم ارديبهشت ماه 1397

دراین برنامه نقاشی پیرمردی در حال وضو توسط استاد صبوری آموزش داده می شود

پیرمردی مشغول وضو بود، اما طرز صحیح وضو گرفتن را نمی‏دانست. امام حسن علیه‏السلام و امام حسین علیه‏السلام، که در آن هنگام طفل بودند، وضو گرفتن پیرمرد را دیدند.
جای تردید نبود، تعلیم مسائل و ارشاد جاهل، واجب است. باید وضوی صحیح را به پیرمرد یاد داد. اما اگر مستقیما به او گفته شود که: «وضوی تو، صحیح نیست»، گذشته از اینکه موجب رنجش خاطر او می‏شود، برای همیشه خاطره‏ی تلخی از وضو خواهد داشت.
به علاوه، از کجا که او این تذکر را برای خود، تحقیر تلقی نکند و یکباره روی دنده‏ی لجبازی نیفتد و هیچ وقت زیر بار نرود.
این دو طفل، اندیشیدند، تا به طور غیرمستقیم او را متذکر کنند. در ابتدا، آن دو با یکدیگر به مباحثه پرداختند و پیرمرد نیز سخنان آن دو را می‏شنید.
یکی از آن دو، به دیگری گفت: وضوی من، از وضوی تو کامل‏تر است.
دیگری هم به آن یکی گفت: وضوی من، از وضوی تو کامل‏تر است.
پس از آن، آن دو با هم توافق کردند که در حضور پیرمرد، هر دو نفر وضو بگیرند و پیرمرد حکمیت کند.
آن دو، طبق قرار عمل کردند و هر دو نفر، وضوی صحیح و کاملی را جلوی چشم پیرمرد گرفتند.
پیرمرد، تازه متوجه شد که وضوی صحیح چگونه است و به فراست، مقصود اصلی دو طفل را دریافت و سخت تحت تأثیر محبت بی‏شائبه و هوش و فطانت آنها قرار گرفت.
سپس، پیرمرد به آن دو بزرگوار گفت: وضوی شما، صحیح و کامل است. من پیرمرد نادان، هنوز وضو ساختن را نمی‏دانم. شما، به حکم محبتی که بر امت جد خود دارید، مرا متنبه ساختید. من از شما متشکرم.[1] .

پی نوشت ها:
[1] بحارالأنوار، ج 10 ص 89؛ طبق نقل داستان راستان، صص 295 - 296، داستان 103.

ارسال نظر