برنامه قصه نقاشی قسمت دوم با حکایت پاداش نیکی به سگ

کد تولیدات موسسه: 50

تاریخ: شنبه< پانزدهم ارديبهشت ماه 1397

در این برنامه نقاشی یک سگ توسط استاد صبوری آموزش داده می شود

پاداش نیکی به سگ

امام حسین علیه السلام باغی داشت که «صافی» - غلام حضرت - عهده دار باغبانی آن بود. روزی به همراهی اصحاب خود، به آن باغ رفت و هنگامی که نزدیک شد، دید غلام مشغول نان خوردن است و هر تکه نانی را که برمی دارد، نصف آن را پیش سگی می اندازد و نصف دیگرش را خودش می خورد و پس از فارغ شدن از خوردن، می گوید: الحمدللّه رَبِّ العالمین، خداوندا بیامرز مرا و آقای مرا و او را برکت ده، همچنان که والدین او را برکت دادی، ای اَرحم الرّاحمین!
حضرت از این منظره به شگفت آمد و غلام را صدا زد. غلام با عجله از جا برخاست و گفت: ای آقای من و آقای مؤمنینِ تا روز قیامت! من شما را ندیدم تا به خدمت شما حاضر شوم؛ مرا عفو فرما.
امام علیه السلام فرمود:
ای صافی! تو مرا حلال کن که من بی اجازه به باغ تو وارد شدم .
غلام گفت: شما از روی فضل و کرم و بزرگواری خود، این چنین با من برخورد می کنید وگرنه باغ از آنِ خود شماست.
امام حسین علیه السلام فرمود:
من دیدم هر تکه نانی را که برمی داری نصفش را پیش سگ می اندازی و نصفش را خودت می خوری، چرا این کار را انجام می دادی؟
غلام گفت: ای آقای من! این سگ به هنگام نان خوردن، نگاهش به من بود و من شرم کردم از این که خود، نان بخورم و او به من نگاه کند و این در حالی بود که سگ متعلّق به شماست و از باغ شما حراست و مراقبت می کند، و بالاخره، منِ بنده ی شما و این سگِ متعلّق به شما، هر دو از مالِ شما می خوریم.
امام حسین علیه السلام از نحوه ی پاسخگویی آن غلام و حالت عاطفی او به گریه افتاد و فرمود:
در صورتی که مطلب از این قرار است، پس تو برای خدا آزاد شدی.
سپس هزار دینار هم به وی بخشید. غلام گفت: اکنون که مرا آزاد کردید، باز هم می خواهم عهده دار باغبانی و خدمات مربوط به آن باشم.
امام حسین علیه السلام فرمود:
شایسته است وقتی [انسان] کریم حرفی می زند و سخنی می گوید، راستی آن را با عمل نشان دهد. من هنگام ورود
به باغ گفتم: از ورود بی اجازه به باغت، مرا حلال کن، اکنون من این باغ را به تو بخشیدم، پس این همراهان مرا در خوردن میوه و خرمای آن، میهمان قرار ده، و به خاطر من، آنان را گرامی دار، که خداوند روز قیامت گرامی ات دارد و تو را در خُلقِ نیکو و عقیده ات برکت دهد.
غلام گفت: اکنون که باغ خود را به من هبه فرمودی، من هم آن را برای اصحاب شما جایزالاستفاده قرار دادم.(1)
1- مستدرک الوسائل، ج7، ص192 ؛ احقاق الحق، ج11، ص446.

 

ارسال نظر