بچه های آفتاب برنامه هفتم

بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : مهمانی خدا
نویسنده : خانم قرایی
تابان و ماهان با خوشحالی وارد استودیو می شود و شروع به خواندن شعر می كند؛ هر قسمت را یكی می خواند.
ماهان:         خدا به ما سلام داده        از آسمون پیام داده
هلال ماه تو آسمون        آمده ماه رمضون
بچه ها:        سلام به ماه رمضان    سلام به ماه رمضان    
تابان:        سلام به ماه رمضان        ماه صفای دل و جان
ماهی که گفت به ما خدا    از بدی ها بشید جدا
بچه ها:        سلام به ماه رمضان    سلام به ماه رمضان
ماهان:        سلام به ماه رمضان         ماه خدای مهربان
ماهی که از عطر بهشت    نورانی می شه سرنوشت
بچه ها:        سلام به ماه رمضان    سلام به ماه رمضان    
تایان:        سلام به ماه بركت        ماه دعا و مغفرت
ماهی كه خواب عبادته    هر نفسی اجابته
بچه ها:        سلام به ماه رمضان    سلام به ماه رمضان
ماهان:        بیاین تو ماه رمضون برای هم دعا كنیم
تابان:        دست ببریم به آسمون خدا خدا خدا كنیم
ماهان: سلااااااااااااااااااام به همگی
بچه ها: سلاااااااااااااااااام
ماهان: بچه ها بالاخره ماه مبارك رمضان رسیده و خداروشكر كه این فرصت بهمون داده شده تا از فضیلت این ماه بهره مند بشیم...
تابان: بععععععععععععله خداروشكر كه سعادت داریم دوباره گشنگی بكشیم.... واااااااااای... نه ولی واقعا خوشحالم فقط یه كوچولو بهم فشار میاد ولی نمی دونم چرا این ماه رو دوست دارم... سفره سحر و دور هم جمع شدنمون، سفره افطار، اینكه دور هم جمع میشیم قرآن بخونیم دعا كنیم، اصلا همه چی قشنگه...
ماهان: اون یه كوچولو فشار هم برای خودمون خوبه... بعد هم همه چی قشنگه چون همه مهمون خدا میشن... هر نفسی اجابته یا اینكه خواب عبادته اینا یعنی خدا سفره رحمتش رو تو كل كوچه پس كوچه های زمین برای كوچیك و بزرگ، روزه بگیر و روزه نگیر پهن می كنه
تابان: آره دقیقا همه چی رو دوست دارم چون همه جا و همه چی آدم رو یاد خدا میندازه... چون ماه خداست بچه ها...
بچه ها:        سلام به ماه رمضان    ماه خدای مهربان    
ماهان: فقط باید از خدا بخواهیم كه كمكمون كنه تا درست و شایسته به مهمونیش بریم.
تابان: خب یعنی چی؟
ماهان: خب آدما می خوان برن مهمونی خیلی كارا می كنن تا برن... درسته؟!
تابان: آره خب یه كارهایی می كنن...
ماهان سراغ بچه ها می رود و از آن ها می پرسد كه وقتی می خواهند به مهمانی های بزرگ و مهم بروند چه می كنند. پس از پاسخ بچه ها تابان می گوید:
چه كارهایی مهمی می كنیما... خب لابد اینجا كه مهمونی خدا است باید از یه هفته قبل بریم حاضر شیم!
ماهان: بعله دیگه؛ از این مهمونی مهمتر وجود نداره برای همین باید حسابی با خودمون خلوت كنیم و ببینیم چیا كم داریم و چیا اضافی است! یه چیزایی رو باید بریزیم دور و یه چیزایی رو تلاش كنیم به دست بیاریم...
تابان: یعنی چی مثلا! لباس مباس اینا؟! (با حالت شوخی)
ماهان: تابان اذیت نكن... البته بگم باید همیشه منظم و تمیز و خوش لباس باشیم؛ كه خوش لباسی هم منظور لباس آنچنانی نیست كه خدا تنها صاحبخونه ایه كه فقط به دل مهموناش و به حالشون توجه می كنه و آراستگی رو تو یه لباس ساده و تمیز میبینه...
تابان: تن آدمی شریف است به جان آدمیت... باید بریم خونه تكونی جسم و جانمون!
ماهان: نه بابا! خوبه... راه افتادی اقا!
تابان: بعععله من هفت ماهم بود راه افتادم... البته چهار دست و پا! راستی بیا امروز یه بازی باحال كنیم!
ماهان: قبول! یه بازی خوب تو ذهنمه كه برا اماده شدن این مهمونی هم خوبه...
تابان: چی؟
ماهان: بازی خوب ها بدها است... ویژگی هایی كه خوبه جمع كنیم و ویژگی هایی كه باید حذف بشه!
تابان: تا شما آماده شی من می خوام یه شعر بخونم اجازه؟
ماهان: خواهش می كنم بفرمایید! (بچه ها با اشاره تابان مصرع را تكرار كنند)
تابان:     برنامه دارن این شبا        مسجدای محل ما
بچه ها: سلام به ماه رمضان        سلام به ماه رمضان
افطاریا که خورده شد    سفره ها زودی برده شد
همراه مامان و بابا        می ریم ما خونه خدا
بچه ها: سلام به ماه رمضان        سلام به ماه رمضان
حاجی می گه از رمضون    ماه صفای دل و جون
می گه کسی فکر نکنه    روزه فقط نخوردنه
روزه یعنی یادت باشه    خوبی باید کارت باشه
بچه ها: سلام به ماه رمضان        سلام به ماه رمضان
حاجی میگه تو این شبا     قرآنه موجب صفا
تو سی روز ماه رمضون    هر روز یه جزء ش رو بخون
خونت رو نورانی بکن    دلت رو دریایی بکن
بچه ها و تابان: هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
ماهان: خب میریم سراغ بازی. موافقیییین؟
بچه ها: بعععععععععععععععععله
ماهان: اسم این بازی گردو بازی هستش و من سه نفر رو انتخاب می كنم و به هر كدوم 5 گردو می دهم. هركدوم از بچه ها باید توی این دایره این وسطی ك من كشیدم دو تا گردو بذارن و بعد با فاصله از این دایره بایستند و سعی كنن با یكی از گردوها كه از بقیه بزرگتر است به صورت نوبتی به گردوهای داخل دایره ضربه بزنن. افراد به صورت نوبتی به گردوها ضربه می زنن و هركدوم بتونن هرچند تا از اون ها رو از دایره بیرون كنه صاحب اون ها می شود و اگر نه نوبت نفر بعدی است.
(بازی را چند دو دور تكرار می كنند و پس از تعیین برنده و تشویق بچه ها ماهان با تابان صحبت می كند)
تابان و بچه ها: هوراااااااااااااااا
ماهان: می دونی به چی فكر می كنم؟ این بازی خیلی نكته جالبی داره!
تابان: چی؟
ماهان: یك گردو رو می زنیم و اگر موفق شیم جاش چندتا گردو برمی داریم. مثل زندگی خودمونه؛ یه بدی رو كه دور بریزیم چندتا خوبی دلمون رو پر می كنه. امیدواریم این ماه خدا بهمون كمك كنه تا دونه دونه بدی های وجودمون رو دور بریزیم و جاش پر خوبی بشبم.
بچه ها و تابان: آمین!
تابان:     شر و بدی رو پر بدیم    خوبی ها رو صدا كنیم
ماهان:     این ماه كه ماه رحمته    شیطون تو رنج و زحمته
    باید همه تلاش كنیم    تا حیله هاش رو پاك كنیم
بچه ها:     سلام به ماه رمضان         سلام به ماه رمضان
ماهان: خب آماده این بریم سراغ مسابقه؟
بچه ها: بععععععععععععععله
تابان: خب مسابقه چیه؟
ماهان: یه نوع بازیه كه اسمش...اسمش چی بود... اسمش...
تابان: اسمش.... (مدل ماهان می گه)
ماهان: خودتو مسخره كن! اسمش گانیه بود...
تابان: گانیه؟! تا حالا نشنیدم!
ماهان: یه طوری میگه تا حالا نشنیدم انگار پنجاه شصت سالشه همه چی رو هم میدونه!
تابان: الان مسخره كردی؟
ماهان: نههه شوخی كردم. ببخشید
تابان: خب بخشیدم حالا مسابقه چطوریه؟!
ماهان: دو گروه سه نفره انتخاب میشن! خب ببینم كیا آمادن بیان (شش نفر را انتخاب می كند) خب حالا برای این بازی هرگروه قسمت کوچکی از یک طرف زمین را به خود اختصاص می دهد؛ طوریکه محوطه بازی بین زمین گروه یک و دو باشد. سپس افراد هرگروه به صورت لی لی وارد محوطه بازی می شوند و باید سعی کنند افراد گروه را مقابل با تنه زدن به یکدیگر از بازی حذف کنند. اگر افراد پایشان به هر دلیلی (چه براثر ضربه بازیکنان تیم مقابل چه براثر خستگی یا برای تعویض پا) به زمین بخورد؛ از بازی حذف می شوند. بازیکنان باید برای استراحت و تعویض پا به خانه (زمین مخصوص گروه خود) برگشته و بعد مجدد وارد زمین اصلی شوند. گروهی که تمام بازیکنانش را از دست دهد بازی را باخته و برنده بازی گروهی است که هنوز فرد یا افرادش در زمین هستند.
تابان: آخ جون بزن بزنه!
ماهان: نخیر؛ بازی مقاومته. یادت می ده موقع مشكلا و ناراحتی ها و سختی ها نباید شل و ول باشی و سریع كم بیاری و زمین بخوری. باید مقاوم باشی و سرسخت. وگرنه هیچ آدم سالمی از زدن و دعوا خوشش نمیاد.
تابان: می خواستی بگی من سالم نیستم؟! (با لحن شوخی و مسخره)
ماهان: نخیر می دونم شما خودت اهل این حرف ها نیستی و شوخی كردی كلا گفتم. آماده این حالا
بچه ها: بعععععععععععععله
و بعد از مسابقه و تعیین برنده و دست و جیغ و هوراااااااااااااا ماهان می گوید:
به آخر برنامه نزدیك میشیم. فقط یادتون باشه این ماه بهترین ماه خداست كه گناه ها بخشیده می شود و دعاها اجابت می شن. پس برای همدیگه خیلی دعا كنیم...
ماهان:     این شب ها وقت خواهشه        وقت دعا نیایشه
    خدا تو ماه رمضون            عیدی داده به مومنون
    شب های قدر، داده خدا        قرآن كامل رو به ما
قرآن كتاب رحمته            برای ما هدایته
تقدیر و سرنوشت ما            روشن می شه تو این شبا
قرآن رو كامل بخونیم        این شب ها رو قدر بدونیم
نماز بخونیم و دعا            ذكر بگیم و حمد خدا
خدا رو ما قسم بدیم         كه رو سفید پیشش بریم

بازی پیشنهادی جای بازی گانیه:
مجری چند نفر(4 نفر) رو انتخاب می كند كه هركدوم دو سبد مقابلشون روی زمین هست. تابان هم یك سبد پر از توپ های كوچك دارد و با فاصله از بچه ها ایستاده. برخی از توپ ها توپ خیر است و برخی توپ شر. ماهان هركدوم رو با یك صفتی از شر و خیر صدا می كند و آن را به سمت بچه ها پرتاب می كند و بچه ها باید سریع یا آن را بگیرد یا رد كند. برای هر نفر 5 تا توپ خیر وجود دارد و 5 تا شر. مجری پس از پرتاب توپ طوریكه توپ تقریبا در وسط زمین باشد اسم خیر یا شر را می گوید و بچه ها باید سریع تصمیم گیری كنند. اگر توپ شر به بچه ها برخورد كند باید به داخل یكی از سبدها كه مخصوص امتیازات منفی است انداخته شود. اگر توپ خیری هم به زمین بیفتد و بازیكن نتواند آن را بدون آنكه به زمین برخورد كند بگیرد به سبد امتیازات منفی اضافه می شود. حالا نوبت سبدی است كه امتیازات مثبت در آن جمع می شود در این سبد فقط توپ های خیری كه جمع آوری می شوند قرار می گیرند. انتهای بازی هر توپ خیر 3 امتیاز مثبت و هر توپ شر 2 امتیاز منفی دارد. برنده كسی است كه بیشترین امتیاز را داشته باشد.